معنی گیاه تنباکو

حل جدول

لغت نامه دهخدا

تنباکو

تنباکو. [تَم ْ] (اِ) برگ معروف، در مآثر رحیمی آورده که تنباکو از طرف فرنگ به دکن آمد و از آنجا در هند از عهد اکبر شاه رواج یافت.... (از آنندراج). ظاهراً قسمی از ماهی زهرج جبلی که قلومس نامند بوده باشد. چه در ماهیت به قسم سیم او شبیه و در سمیت نسبت بماهی به او مشابه و قسم سیم قلومس را تعریف کرده اند که برگش مثل برگ کرنب واز آن درازتر و با اندک رطوبت چسبنده و ساقش زیاده بر ذرعی... و تخمش در غلافی مایل به سیاهی است... (ازتحفه ٔ حکیم مؤمن). گیاهی از طایفه ٔ سلانه و از نباتات بومی آمریکا که برگهای آن را خشک نموده و سپس لوله کرده و یا بریده و یا خرد نموده بوضعهای مختلف می کشند و این گیاه که بومی جزیره ٔ کوچکی از امریکا می باشد موسوم به تاباگو در سال 968 هَ. ق. تخمش را ازاین مملکت به فرنگستان آورده زراعت کردند و محتوی ماده ٔ سمی خطرناکی است موسوم به نیکوتین و در بدن انسان دارای آثاری است که کاملاً مقابلی می کند آثار چای و قهوه را. و کشیدن برگ تنباکو سزاوار نیست... و در بیشتر ممالک متمدن خرید و فروش تنباکو انحصار دارد وزراعت آن نیز در تحت مراقبت دولت می باشد... (ناظم الاطباء). به فرانسه تاباک و به اسپانیولی تاباکو واصل آن از جزیره ٔ تاباگو، یکی از جزایر آنتیل کوچک است. که برگ آن را بصورتها مختلف برای تدخین یا انفیه و یا جویدن، آماده سازند.این گیاه که از نوع گیاهان سولانسه است ارتفاع آن تا به دو متر و طول برگ آن تا 70 سانتیمتر و عرض آن تا 60 سانتیمتر می رسد و بوسیله ٔ اسپانیولها وارد اروپا شد و ژان نیکو سفیرکاترین دو مدیسی آن را در فرانسه رواج داد و امروز تقریباً در کشورهای دنیا آن را کشت کنند و مهمترین مراکز کشت این گیاه در کوبا، جاوه و سوماترا و ایالات متحده ٔ امریکای شمالی و بالکان، آسیای صغیر... است برگ این گیاه دارای آلکولوئید خطرناکی بنام نیکوتین است که از زهرهای کشنده است. (از لاروس). بلفظ کشیدن مستعمل اهل زبان و لفظ نوشیدن محض خطاست. (غیاث اللغات) (از آنندراج). بسر قلیان کردی کنایه از، مهیا کردن حقه برای کشیدن تنباکو است. (از آنندراج):
و آن یکی پهلو زند کاینک به سر قلیان ناز
کرده ام تنباکوی لطفی که از من نگذری.
فوقی یزدی (از آنندراج).
در زبان فارسی کلمه ٔ تنباکو به نوع خاصی از این گیاه اطلاق شود که آن را منحصراً باقلیان کشند و انواع دیگر آن را توتون سیگار و توتون چپق و... نامند. رجوع به توتون و قلیان و گیاه شناسی گل گلاب و درمانشناسی دکتر عطائی ج 1 ص 429 و ماده ٔ بعد شود.


خاک تنباکو

خاک تنباکو. [ک ِ تَم ْ] (ترکیب اضافی، اِ مرکب) ریزه ٔ تنباکو. آنچه از تنباکو می ماند چون قسمت قابل استفاده از آن را بردارند.


تنباکو کشیدن

تنباکو کشیدن. [تَم ْ ک َ / ک ِ] (مص مرکب) تدخین تنباکو. قلیان کشیدن:
آن جوانانی که تنباکو کشند
اولش اﷲ و آخر هو کشند.
؟ (از آنندراج).


خاکه تنباکو

خاکه تنباکو. [ک َ / ک ِ تَم ْ] (ترکیب اضافی، اِ مرکب) خرده ٔ تنباکو. تنباکوی ریزه ریزه شده.


کاسه ٔ تنباکو

کاسه ٔ تنباکو. [س َ / س ِ ی ِ تَم ْ] (ترکیب اضافی، اِ مرکب) نم کن.


گیاه

گیاه. (اِ) گیا. گیاغ. (از برهان) (انجمن آرای ناصری). حشیش و نبات. (فرهنگ شعوری ج 2 ص 314). رستنی کوچک از علف و بوته در مقابل درخت. (فرهنگ نظام). علف سبز و سبزه و نبات و علف خشک. (ناظم الاطباء). رُستنی. روییدنی. نامی. نامیه:
سپاهی بیامد به درگاه شاه
که چندان نبد بر زمین بر گیاه.
فردوسی.
چو کاسموی گیاهان او برهنه ز برگ
چو شاخ رنگ درختان او تهی از بار.
فرخی.
آب حیوان از دو چشمش بدوید و بچکید
تا برست از دل و از دیده ٔ معشوق گیاه.
منوچهری.
باد سخت گیاه ضعیف را بیفکند. (کلیله و دمنه).
بر خود آن را که پادشاهی نیست
بر گیاهیش پادشامشمار.
سنایی.
دید امروز که در جنب تو هستند همه
رنگ حلوای سر کوی و گیاه لب بام.
انوری.
مرثیت های او مگر دل خاک
بر زبان گیاه میگوید.
خاقانی.
فتنه شدن بر گیاه خشک نه مردی است
خاصه به وقتی که تازه گل به برآید.
خاقانی.
پشّه آمد از حدیقه وز گیاه
وز سلیمان نبی شد دادخواه.
مولوی.
تا بریزد بر گیاه رسته ای
تا بشوید روی هر ناشسته ای.
مولوی.
سَرَب یا سَرِب، گیاه. سَدیر؛ گیاه. تَنقُل، گیاه خشک. دِمدِم، گیاه خشک. دِندِم، گیاه کهنه ٔ سیاه. ضَعَه. گیاه شور. عُشب. گیاه تر. عَم، حشیش [گیاه خشک]. عَیشومَه؛ گیاه خشک. غَفر؛ گیاه ریزه. وَدیس، گیاه خشک. وَراق، گیاه. هَشیم، هر گیاه خشک. یَعموم، گیاه دراز. (منتهی الارب).
- مهرگیاه. رجوع به ذیل همین ترکیب شود.

فارسی به عربی

تنباکو

تبغ


تنباکو فروش

بائع السجائر

فارسی به ایتالیایی

فرهنگ معین

تنباکو

(تَ) (اِ.) گیاهی است یک ساله، بومی قاره امریکا که به وسیله اسپانیایی ها به اروپا برده شده. از گونه توتون است که برگ آن را خشک کرده و به وسیله دود کردن، استعمال می شود، دارای ماده سمی نیکوتین است.

فرهنگ عمید

تنباکو

توتون
قسمی از توتون که در سر قلیان می‌ریزند و تدخین می‌کنند،

فارسی به انگلیسی

فرهنگ فارسی هوشیار

تنباکو

(اسم) گیاهی از گونه های توتون از تیره بادنجانیان که یکساله است و بارتفاع 2 مترمیرسد و پوشیده از کرکهای چسبنده و کوتاه و دارای بویی نامطبوع است و آن از نباتات بومی از امریکاست که برگهای آنرا خشک و سپس لوله کنند و یا بریده خرد سازند و بطرق مختلف میشکند، قسمی توتون که آنرا در سر غلیان ریزند و کشند.

تعبیر خواب

گیاه

دیدن گیاه تازه به خواب، دلیل بر دین است و روزی فراخ. اگر بیند در میان گیاه زار مقیم شد، دلیل است در راه دین ثابت بود. اگر بیند بر تن او گیاه رسته بود، دلیل که نعمت بر وی زیاده شود. اگر بیند گیاه از صحرا به خانه برد، دلیل که از سفر مال حاصل نماید. اگر بیند گیاه از خانه بیرون ریخت، دلیل است مال خود به کار خیر صرف نماید. اگر بیند گیاه می خورد، دلیل که بیمار شود. - محمد بن سیرین

معادل ابجد

گیاه تنباکو

515

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری